عضویت در باشگاه تماشاگران

همیشه به دنبال راه‌کارهای جدید هستم

همیشه به دنبال راه‌کارهای جدید هستم


عباس عبدالله زاده کارگردان با تجربه و صاحب سبک تئاتری، در نمایش اکوان دیو تلاش می‌کند در فضای سنتی بحثی روز و مدرن در باب عدم هویت و تنهایی آدم ها در ساخاری متفاوت روایت کند. در کارنامه کاری عدالله زاده نمایش های نظیر هام و مصائب یک رقصنده پاپتی دیده می شود.
در نمایش اکوان دیو که یک اثر کمدی، عاشقانه و ایرانی و مبتنی بر شاهنامه  است وکاراکترها برای بقا و ماندگاری بیشتر در داستان تلاش می‌کنند و می‌خواهند فردوسی را مجاب کنند که ابیات و کلمات  بیشتری برایشان بنویسد. این افراد با بحران هویت روبرو هستند و هرکدام برای رسیدن به هدفشان روش‌های مختلفی دارند و فردوسی باید از میان این همه کاراکتر، بهترین‌ها را انتخاب کند. داستان نمایش اکوان دیو در باره شبی است که فردوسی قصد دارد منظومه عاشقانه بیژن و منیژه را بنویسند اما در ادامه با چالش‌هایی روبرو می‌شود. سروش طاهری، مانلی حسین‌پور، احمد داودی، فرشاد مجرب، مصطفی زندی، بهراد محمدی، یاسمن جعفری، عاطفه غضنفری، احسان سخی، شقایق مهاجر، فاطمه گوشه، پویا فراهانی، پانته آ احمدخان، آیلار شجری، آیناز شجری، احسان خان محمدی، شهاب بهرامی، مریم خادمی و مبینا فرهت بازیگران این اثر نمایشی هستند که در تماشاخانه ایران شهر فروردین و اردیبهشت ماه روی صحنه رفته است. با عباس عبدالله زاده در باره اجرای نمایش اکوان دیو گفت وگویی انجام داده ایم.


 
در کارنامه کاریتان چه در حوزه نمایش های اجتماعی و چه در حوزه کارهای ایرانی تلاش می کنید ساختارهای جدید و نو بروید؛ این دیدگاه چگونه شکل گرفته است؟
اگر روش و شیوه جدیدی را برای ارتباط با مخاطب پیدا نکنیم؛ باعث می شود مخاطب با نمایش هایی روبه رو شود که قبلا مشابهش را دیده است و دیگر دیدن یک نمایش مشابه جذابیتی ندارد. همیشه در هر اجرایی که قصد روی صحنه بردنش را دارم به آن فکر می کنم. هر پیام و حرفی را که بخواهید به مخاطب منتقل کنید باید به سراغ روشی بروید که مخاطب با آن ارتباط درست برقرار کند. شما اگر بهترین بازیگران و بهترین امکانات را داشته باشید، اما شیوه ارتباطی و تکنیکی مناسبی نداشته باشید کارتان مورد توجه مخاطب قرار نمی گیرد. تئاتر به عنوان یک رسانه اجتماعی اگر مخاطبی نداشته باشد کارکردش بی معنی می شود . همیشه به دنبال راه کارهای جدید هستم.


 
قصه های قدیمی ایرانی هم سرشار از جذابیت هستند؟
موقعی که به سراغ قصه های کهن می رویم با این مسئله مواجه هستیم که هنوز به طور کامل نتوانسته ایم آن را با مخاطب پیوند بزنیم و در برخی از مواقع مخاطب این نوع کارها را پس می زند. من همیشه به دنبال پیدا کردن ایجاد این نوع رابطه هستم.


 
آیا این شیوه اجرایی از ابتدا در ذهنتان بود و یا در تمرینات سر و شکل نهایی به خودش گرفت؟
 نکته مهم این است که متنی را که برای اجرا آمده می کنم چقدر این قابلیت به روز شدن و ارائه حرف های نو دارد. برخی از مواقع کارهایی می نویسم که در شروع مرحله تمرین متوجه می شوم که احتمالا کار در صورت اجرا با مخاطب ارتباط کاملی برقرار نمی کند. در این صورت متن را کناری می گذارم. تا اطمینان به ارتباط مخاطب با اثرم نداشته باشم به  سراغ اجرایش نمی روم. اکوان دیو داستان صرفا کلاسیکی را روایت نمی کند و همه شخصیت‌ها از لحاظ ظاهری و بیانی مدرن بوده و گریم‌های فانتزی امروزی دارند. در این اثر نمایشی شاهد دختر و پسرهایی هستیم که می‌خواهند از طریق دیده شدن هویت پیدا کنند. حتی بیژن و منیژه نیز شخصیت‌هایی امروزی هستند که به زبان فرانسه صحبت می‌کنند.


 
متن نمایش نامه ایده جذابی(تلاش مخلوق برای جلب نظر خالق) دارد؟
بله، فردوسی خالق اثر با گیو؛ یکی از قدیمی‌ترین کاراکترهایی که در شاهنامه خلق کرده، در حال معاشرت است و قصد دارد داستان عاشقانه بیژن و منیژه را بنویسد اما در مسیر نوشتن با چالش بزرگی در رابطه با شخصیت‌های داستان روبرو می‌شود به این ترتیب که شخصیت‌های مختلف مرد و زن تلاش می‌کنند به هر ترتیبی که شده بتوانند نقش‌های اصلی این منظومه را از آن خود کنند. این افراد از هر راهی استفاده می‌کنند تا نویسنده را متقاعد کنند برایشان نقش بیشتری بنویسد. این نمایش ۲۰ شخصیت دارد که تنها کاراکتر واقعی آن، خود فردوسی است و بقیه آنها زاییده ذهن وی و شخصیت‌های داستانی‌اش هستند.


 
همیشه بخش اعظمی از اهالی تئاتر این اعتقاد دارند که متن های قدیمی و کهن مثل همین شاهنامه بسیار جذاب و دراماتیک است؛ به چه دلیل کارگردان‌های ما کمتر به سراغ اجراهایی از شاهنامه و سایر متون رفته اند؟

در گذشته هم بارها به سراغ استفاده از ادبیات فولکلور و ملی رفته ام؛ اینبار هم چنین رویکردی را دنبال کردم  من هم مثل دوستانی که اشاره کردید اعتقاد دارم ادبیات غنی برای اقتباس در تئاتر داریم. نکته ای که باعث می شود دوستان کمتر به سراغ چنین متن هایی بروند این است که در متن های نام آشنای خارجی بر خلاف متن های کهن ایرانی راه ایجاد ارتباط با مخاطب درست ایجاد شده و کارگردان با متن آماده برای اجرا مواجه هستند. ما باید از پایه چنین بستر سازی را انجام بدهیم و تا این بستر سازی کامل انجام نشود ما همچنان مصرف کننده متن های خارجی خواهیم بود.


 
این ایجاد هارمونی و هماهنگی بین متن های کهن با فضای امروز کار دشواری به نظر می رسد؟
هارمونی و شیوه اجرایی بین متن های ایرانی و متن های خارجی پیدا کردن کار مهمی است و البته که به چه میزان در این کار موفق بوده ام بسته به نظر مخاطبان دارد. در دنیای ارتباطات گسترده امروز که شما می توانید با جستجو کردن به انواع و اقسام متن های خارجی دسترسی پیدا کنید می شود با کمی پشتکار و دانش داشتن رفت به سراغ بهره برداری درست از این آثار در روی صحنه بردن نمایش های موفق. از طرفی شاید به اندازه شعر در ادبیات دراماتیک آن قوت را نداشته باشیم و در سابقه تاریخی ماها هیچ وقت درام نوشتن کار اصلی نبوده است.


 
بحران هویت در دنیای امروز بحث بسیار مهمی است. شما بر اساس چه ضرورتی رفتید به سراغ پرداختن به این موضوع مهم در نمایشتان؟
موقعی که متنی را برای اجرا آماده می کنم زیاد به این نوع مسائل توجهی ندارم که حتما باید به آن بپردازم و در کارم چنین مسائل مهم بشری را بگنجانم. برای من نکته مهم ارائه ساختار و شکل نو و متفاوت هستم و در قالب چنین ساختاری می شود خیلی از مسائل مهم بشری را خیلی موثر بیان کرد.  روایت ساده و به دور از اداهای فرمی هم برایم خیلی مهم است و دوست دارم بدون استفاده از زرق و برق های ویترینی کارم را روی صحنه ببرم؛ بنابراین زیاد به استفاده از دکورهای فاخر و سنگین و گریم و لباس های عجیب و غریب اعتقاد ندارم . دوست دارم با کمترین هزینه وبا خلاقیت تاثیر گذاری روی مخطب داشته باشم. پیچیده و غامض بودن لزوما دلیل خوب و استاندارد بودن یک نمایش نیست.

 


1398/2/15